مهدیار مهدیار ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات نفسم

ماه مهمانی خدا مبارک

سلام پسر عزیزم   ماه رمضان را در پیش داریم این سومین ماه رمضانی هست که پسرکم با ما همراه است  خدا جونم شکرت   پسرک عزیزم ازت میخوام که همیشه و در همه حال حرمت این ماه عزیز رو نگه داری. من همیشه فکر میکنم که تو این ماه بزرگ و پر برکت خدا از همیشه بهمون نزدیکتره  و همیشه این ماه برام رنگ وبوی تازگی داشته .خدا جونم دعا وخواسته من تواین ماه عزیز شفای همه مریضها هستش . فرا رسیدن مــــــــــــاه رمضان    مــــــــــــاه خدا    مــــــــــــــاه بارش رحمت الهی     مبــــــــــــارک      دوستای خوبم التـــــــــــــماس دعــــــــ...
27 خرداد 1394

مهدیار شیرین زبون شده

سلام عزیز دلم پسرک خوشکلم عزیزم خیلی خوشهالم چون تو این ماه یعنی 29ماهگیت زبون باز کردی و خیلی با مزه هرچیزی رو که ما میگیم دست و پا شکسته تکرار میکنی و کم کم داری به زبون میای و حرف میزنی  البته خیلی وقته که کلمه میگی و فکر کنم  نه ماهه یا ده ماهه بودی که شروع به گفتن کلمه کردی ولی جمله نمی گفتی و کلمه هایی هم که می گفتی محدود بو د ولی العان هر چی ما میگیم مثل طوطی تکرار میکنی   بهت میگم اسم بابا چیه میگی سسول بهت میگم اسم مامان چیه میگی باطی   میگم اسم خودت چیه میگی مهدی اسم سارا روهم راهت میگی  همین که تلفن زنگ میزنه میدویی و گوشی رو برمیداری میگی الو سدام خوبی مامان امنه هم عاشق حرف زدنت...
24 خرداد 1394

این روزای ما با مهدیار

سلام پسر عزیز تر ازجانم خوشکلم چند روز پیش با مامان معصومه و بابا رضا رفته بودی بیرون وقتی برگشتی دیدم صدام میزنی اومدم دیدم واااااااااااای مهدیار کچل شده انقدر بامزه شده بودی حسابی بوسیدمت و توهم که میگفتی مامان مو نیست عزیزم این روزا موهات بلند شده بود و ما میخواستیم ببریمت ارایشگاه که کوتاه کنیم چون خیلی عرق میکردی ولی دیگه موهات اساسی کوتاه شده خودت خیلی راضی هستی و ذوق میکنی  ولی اشکال نداره موهات خیلی زود در میاد از این به بعد هم قبل از حمام به موهات روغن بادام میزنم تا موهای پسرکم تقویت بشه  حسابی با نمک شدی عزیزکم بابا رسول دوست نداره کچل بشی ولی وقتی دیدت که کچل شدی کلی بوست کرد الهی قربون اون کله کچلت بشم عشقم ...
17 خرداد 1394
1